جدول جو
جدول جو

معنی بر آموئن - جستجوی لغت در جدول جو

بر آموئن
توانایی داشتن، از پس کاری برآمدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بر آمدن
تصویر بر آمدن
بالا آمدن، پدید آمدن، ظاهر شدن، سپری شدن، رو به راه شدن کار و انجام یافتن آن، برجستگی پیدا کردن، ورم کردن
به هم برآمدن: تنگدل شدن، اندوهگین شدن، خشمگین شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بر آسودن
تصویر بر آسودن
آسایش یافتن، آرام یافتن، آرمیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ لاظْ ظَ)
آمودن. رجوع به آمودن شود
لغت نامه دهخدا
توانایی داشتن، از پس کاری برآمدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پایین آمدن
فرهنگ گویش مازندرانی
درآمدن، سر از خاک بیرون زدن، به پشتیبانی از کسی برخاستن
فرهنگ گویش مازندرانی
گرفتار شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
آمدن از آن سوی رودخانه یا هر محل سخت گذر، انجام کاری دشوار
فرهنگ گویش مازندرانی
پی در پی دچار بدشانی شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
رشد پشم گوسفند به اندازه ای که مناسب و آماده ی تراشیدن باشد
فرهنگ گویش مازندرانی